دنیای سوفی

ساخت وبلاگ

تو خیال میکنی وقتی میگویی ببخشید..یک پاک کن جادویی دست گرفته ای و تمام خاطرات لعنتی ات را از ذهنم پاک میکنی؟

بگذار من بگویم!

قدر یک زمستان به خودم سخت گرفته ام و برای سوز تنهایی ام آغوش هایی را انبار کرده ام که وقتی بازمیگردی دیگر محتاج لبخندی نباشم که روزی روزگاری میتوانستم با آن تمام دردهایم را پاک کنم...

دنیای سوفی...
ما را در سایت دنیای سوفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amd10o بازدید : 5 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 12:27

آغـــوشِ تــــــــــــــــو مترادفِ امنیــتــــ است ...* آغـــوشِ تــــــــــــــــو ...   ترس هـــای مــرا می بلعــ ـ ـ ـــد ... آغــوشِ تــــــــــــــــو یعنی پایـــان سر درد هـــا ... یعنـــی آغــازِ عاشقــانه ترین رخـــوت هـــا ... آغــوشِ تــــــــــــــــو یعنـــی من خوبم... بلنـــد نشـــوی بروی یک وقت ...   مـــ ❤ـن از بازگشـــتِ بی هــوای ترســــ ها می ترســـم ... !!  مــیــدونــی تــلـــخ تــــریـــن درد چــیـــــه ...؟   ...تــو بـخــوای   ... اونـــم بــخــواد   اما دنیا نخواد...                               دنیای سوفی...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای سوفی دنبال می کنید

برچسب : آشوبم,آرامشم,تویی, نویسنده : amd10o بازدید : 14 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:53

امروز تولد عمومه...

عموی من ...

خیلی وقته خوب نیستم ...

اون جوجوی شیطون پرانرژیتون نیستم ....

چشمام خستن ... درد میکنن ...

خودم ... نیستم ...

کاشکی برنامه زنده داشتین ...

تولدتون مبارک خوب من ...

آرزوهای همیشگیم براتون ...

دوستتوت دارم تولدتون مبارک ...

دنیای سوفی...
ما را در سایت دنیای سوفی دنبال می کنید

برچسب : تولدتون,مبارک,عموی, نویسنده : amd10o بازدید : 14 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:53

  باییزکم ... خوش آمدی ...     میگم چرا حالم خوبه هااا ! باییزم اومده !!!   دنیای سوفی...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای سوفی دنبال می کنید

برچسب : منظره پاییز, نویسنده : amd10o بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 18:33

چقدر زود یک سال گذشت ... و امشب دویاره انگار تمام کودکی هایم ... تمام رویاهایم ... بادکنک های رنگی ... خانه شکلاتی دوست داشتنی ام ... همه و همه و همه در جشن تولدت حضور دارند !! همه و همه همه آمده اند تا بودنت را جشن بگیرند ... و من دوباره به یاد می آورم که چگونه دستان کوچکم را محکم گرفته ای و با خود میبری !! برایم شعر میخوانی ... و نگاه مهربانت ... سرشار از اطمینان ... سرشار از آرامش ... و به من هدیه میدهی مهربانی را ... لبخند را ... و به من می آموزی که قشنگترین روزهای زندگی ام همان روزهای دستان خاکی بود ... روزهایی که میشد با یک آبنبات هق هق را ساکت کرد ... روزهای قاصدکهای رنگی دنیای سوفی...ادامه مطلب
ما را در سایت دنیای سوفی دنبال می کنید

برچسب : عموی من حسین را یار بود,عموی من راننده ماشین سنگین,عموی من,عموی من راننده ماشین سنگینه,عموی من که بوده قلبش کباب,عموی من نام خوشش دلگشاست,عموی من پدر سالار,عموی من کرامت دائم است,دختر عموی من راشل,عموی خسیس من, نویسنده : amd10o بازدید : 41 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 17:37